سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نه در آسمان است که بر شما فرود آید و نه در زیر زمین تا برایتان بیرون آید؛ بلکه دانش در دلهایتان سرشته شده است . به آداب روحانیان متأدّب شوید تا برایتان آشکار گردد . [امام علی علیه السلام]

هیوا

ماهیت دین


 


 


تعاریف:


 بسیاری از جامعه شناسان معاصر بر این باورند که دین پدیده ای عاطفی و طبیعی است که نخست از بیم و ناآگاهی آدمی از رویدادهای طبیعی سرچشمه گرفته و سپس به کنجکاوی و عاطفه در آمیخته است[1].


لئون دنی از این دست جامعه شناسان است که پیدایش دین را بر مبنای صیانت از خود، کنجکاوی وگرایش عاطفی قرار داده است.او دین را زاده روح و فکر آدمی دانسته و آنرا نخستین قانون و مقررات بشر خوانده است. بشر نخستین با مشاهده دنیای پیرامون  خود دریافت که در پس این جهان و بر فراز آن جهانی نا پیدا هم باید باشد.انسان به دنبال درک این نکته به وجود موجودات نامرئیی معتقد شد و بعدها آن را رب النوع نامید و چنان انگاشت که این موجودات در دنیای پس از مرگ در زوایای دور و در فراز کوهها و در ژرفای دریاها به سر می برند.بشر این گونه حس کرد که بایستی فکر خود را به جایی سوق دهد که بالاتر از تمام اشیا متحرک و فنا ناپذیر این عالم مادی باشد زیرا هیچ یک از کیفیات این جهان برای اقناع او کافی نبود و به همین جهت بدنبال چیزی رفت که ثابت و دائمی و لغزش ناپدید باشد و آن چیزی نبود جز «دین»[2].


االبته تعاریف دیگری نیز در مورد دین وجود دارد.فی المثل پاره ای از دین شناسان معاصر دین را بر چهار محور تعریف می نمایند که عبارتند از:


الف:بر پایه ارزش


ب:بر پایه ماهیت آن


ج:بر پایه وجه مشترک (ماهوی، ارزشی)


د:بر پایه کارکرد


تعاریف دیگری نیز ارائه شده که برخی از آنها آرمانی و باید محوراندو برخی دیگر   توصیفی و هست محور و صرفاً به توصیف آنچه در ادیان است می پردازند.در تعریف های ماهوی یا توصیفی، عقاید و اعمال دینی اصلاً مورد ارزیابی قرار نمی گیرد و پیرامون آنها داوری نمی شود بلکه بیشتر کارکرد آن پرداخته می شود.اما در تعریف های توصیفی دین بیشتر به عنوان یک نظام فرهنگی یا پدیدة تاریخی یا نماد تاریخی مورد بحث قرار می گیرد و اموری مانند مناسک دینی، عقاید دینی، متون مقدس واز این قبیل مورد توصیف و مقایسه واقع می شوند[3].


پل تیلیخ از نگاهی متفاوت تر دین را این گونه تعریف می نماید:


دین آن چیزی است که با تعلق واپسین یا علاقه غایی بشر سرو کار دارد وبه گونه ای همسان،رابرت ربلّا دین را مجموعه ای از صورتها و اعمال نمادین می داند که آدمیان را با وضعیت غایی هستی مربوط می سازد.


البته می توان دین را به عنوان مجموعه ای از عقاید و اعمال تعریف کرد که مردم از طریق آن به مبارزه علیه مشکلات غایی حیات آدمی بر می میرند.دین بیانگر این حقیقت است که آدمیان نمی خواهند تسلیم مرگ شوند ودر برابر ناکامی و شکست سرخم کنند ونمی خواهند اجازه دهند تا دشمنی و خصومت و ستیز روابط انسان سالم آنان در جامعه را دار هم بشکند و نابود کند. انسان همواره در طول زندگی دچار تلخ کامی ها و ناکامی ها و درد و رنج شده و این دین است که همواره برای آنها راه حل های دارد و احساسات آدمیان را تلطیف و تصعید و تعالی می بخشد و آرامش را در درون پیروان دین پدید می آورد[4].


بسیاری ازمتکلمان سر شناس دینی دین را این گونه تعریف می کنند:باید بدانیم مقوله مهم دین، سابقه به امتداد تاریخ بشر و به استمرار پایان جهان دارد. طول و عرض زمان را همراهی می کند و به گونه­ای هیچ دوران و هیچ مکانی نبوده که حقیقت دین حضور و ظهور نداشته باشد. دین با انسان متولد شده و تا همه جا با انسان می­ماند. و دمی او را رها نکرده و انزوا و خلوتی جز جان و نفس انسانی ندارد. دین و دین خواهی در متن خلقت انسان نهاده شده است[5].


این نکته را نباید از خاطر دور نگه داشت که در تعریف دین،باید از خلط میان دین و تدین و دین و ایمان اجتناب کنیم .بدین معنا که انسانی که دیندار است،لزوما به آن دین متدین نیست و ممکن است احکام آن دین را به درستی انجام ندهد اما در پس قلب خویش به آن دین ایمان واقعی دارد. برخی دین را باور و اعتقاد تعریف کرده­اند «دین اعتقاد به هستی­های روحانی» یاگفته­اند« دین، نظام یک پارچه­ای از باورها وعملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است که از طریق آن گروهی از آدمها بامسائل غایی زندگی بشری کلنجار می روند» برخی دیگر گفته­اند: « دین، اعتقاد به خدای سرمدی است؛ یعنی اعتقاد به این که حکمت و اراده­ الهی بر جهان حکم می­راند؛ خدایی که بشر دارای مناسبات اخلاقی[6]»


بسیاری از دانشمدان تجربی و روانشناسان دین را به گونه ای متفاوت تر از متالهان و فیلسوفان دین  تعریف کرده اند از آن جمله آلبرت انیشتن می گوید: دین عبارت است از مجموعه احساس عارفانه در مقابل قوانین جهان واحساس مسئولیت اخلاقی درمقابل همنوعان ما.


ویلیام جیمزفیلسوف و روان شناس بر جسته آمریکایی نیز چنین می گوید:دین عبارت است از تأثیرات و احساسات و رویدادهای است که بر هر انسانی در عالم تنهایی ودور از همبستگی­ها روی می­دهد بطوری که انسان از این مجموعه در می­یابد که بین او و آن چیزی که آنرا «امر خدائی» می­نامد رابطه برقرار است.


تا کنون تعاریف بسیار متفاوت و متضادی از دین را بررسی کردیم.در این جا تعریف مورد نظر خویش از دین که از آن سورن کیر که گور فیلسوف معروف دانمارکی است را ارائه می دهیم.کیرکه گور بر خلاف بسیار ی از متکلمین و فیلسوفان دین که تعاریفی پیچیده و مغلق از دین را ارئه می دهند تعریفی بسیار ساده از دین ارائه می دهد و آن این که:دین عبارت است است تسلیم در برابر اراده ی خداوندی.واراده ی خداوند بر هر چیز ی اعم از خیر و شر تعلق بگیرید آن چیز صواب است.در نظر اول از دیدگاه یک مسلمان با این نکته کلام اشعری به خاطر ما می آید،اما اگر دقت کنیم نکته محوری در تمام ادیان اعم از ابتدایی و سامی نیز همین تعبد در برابر آنچه از خداوند صادر می شود است.بر این پایه سورن کیر گه گور تعبد را یک اصل اساسی در دین شناسی خویش می داند و تمام مجموعه الهیاتی او بر این اصل استوار است[7].


 


                                                       


 










شهرام خزایی ::: سه شنبه 86/12/7::: ساعت 5:39 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 9


بازدید دیروز: 8


کل بازدید :30583
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<